مگ تصمیم نگرفته بودیم عصبانیتمونو کنترل کنیم؟

مگه خدا بزرگتر از دغدغه های من نیس؟

چ اهمیتی داره؟ کی از ناتموم موندن واحداش مرده؟

بعدم اینکه از یکی بدت بیاد دلیل میشه هی بری دربارش غر بزنی؟

چرا نمیتونم یکم غر زدنامو کنترل کنم؟

چرا باید کلانتری رو آتیش بزنم:/

عوضش فک میکنم ب اینکه خیلی پیر و بی حوصله شده حتما و نیاز داره یکم درکش کنیم من ک ۲۲ سالمه میتونم خودمو خم کنم دربرابر اون یا اونی ک ۵۰ ۶۰ سالشه؟

خیلی رو اعصابه درست! ولی تمرین من برای عصبانی نشدن چیشد؟!

اگ اصاب خورد کن نبود ک عصبی نمیشدم!!

چقدر زشته ک از یکی عصبی میشم میرم همه جا غر میزنم جلو همه نقشه آتیش زدن میکشم

بشدت از ماه رمضون خجالت میکشم با کارای این روزام

تنبلی و تنبلی و بداخلاقی و بداخلاقی و بی حوصلگی و بهونه.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها